معنی

[ اُ سِ ] (اِخ) نام دسته ای از ساکنین قفقاز که در دو ناحیه سکونت دارند: استی شمال، در روسیهٔ شوروی، سکنهٔ آن ۱۵۲۰۰۰ تن کرسی آن ارجنی کیدز (ولادی قفقاز) و استی جنوب، در ترانسکوکازی (قفقازیهٔ جنوبی)، سکنهٔ آن ۸۸۰۰۰ تن و کرسی آن تسخین ولی است. مردم مزبور از اعقاب آلان ها هستند که آس نیز نامیده میشوند. رجوع به آس در همین لغت نامه شود. آلان ها را سابقاً بعض نویسندگان از نژاد سکائی میدانستند چنانکه راولین سن در کتاب خود (ششمین دولت مشرق ص ۲۹۱) گوید که آلان ها سابقاً در نزدیکی رود تاناایس (دُن کنونی) و دریاچهٔ پالس مئوتید (دریای آزُف) مسکن داشتند و از سکاها بوده اند، ولی اکنون مسلم است که نویسندهٔ مذکور اشتباه کرده و آلان ها از نژاد سکائی نبودند و باید آنان را از آریائیان ایرانی دانست. علاوه بر تحقیقات علمی که این نظر را میرساند خود اُوستهای کنونی هم نظر مذکور را تأیید میکنند، زیرا اگر از یک قسمت اُسِت بپرسند که آنان کیستند جواب میدهند «ایرونی». (ایران باستان تألیف پیرنیا صص ۲۴۵۷ -۲۴۵۸). و رجوع به آس و آسیان در همین لغت نامه شود. - زبان اُست ؛ یکی از شعب زبانهای ایرانی است. (ایران باستان ص ۲۴۵۸). و آنرا آس نیز گویند. در لغت فرس اسدی چند لغت ازین زبان آمده است. رجوع به آسیان در همین لغت نامه شود. زبان استی شامل دو لهجه است: دیگرن و ایرن . نمونه ای از لغات دیگرن: اواد بمعنی طوفان، خودک بمعنی خود، دوار بمعنی در، زرد، بمعنی دل، زنون بمعنی دانستن، سد بمعنی صد، ردزینگ بمعنی پنجره، دزهور بمعنی هوشیار، مرد بمعنی مرده، ارت بمعنی سه، فورت بمعنی پسر. رجوع به دائرةالمعارف اسلام ج ۳ ص ۱۱۲۷ ستون ۱ مقالهٔ ایران شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.