اختیار داشتن

معنی

[ اِ دا تَ ] (مص مرکب) مختار بودن. مخیر بودن. آزاد بودن در انجام دادن عملی. مقابل اضطرار و اجبار. || دسترسی داشتن : باری خیال یار ز پیش نظر مشو چون بر وصال یار نداریم اختیار. (منسوب به حافظ). || برگزیدن. انتخاب کردن : بیعت کردم بسید خود... بیعت فرمانبرداری و پیرو بودن و راضی بودن و اختیار داشتن. (تاریخ بیهقی). پیوسته مرا در همه فضیلت رایت ز همه اختیار دارد.مسعودسعد.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.