احمدپاشا

معنی

[ اَ مَ ] (اِخ) (کوپریلی زاده فاضل...) او پسر وزیر اعظم کوپریلی محمد پاشاست و یکی از صدور عظام دورهٔ سلطان محمد رابع است. مولد او در ۱۰۴۵ هـ . ق. در کوپری که از متصرفات پدر او بود، میباشد. پس از اکمال تحصیلات در ۱۰۶۷ بکارهای دولتی درآمد و در ۱۰۶۹ رتبهٔ وزارت ارزروم یافت و سال بعد والی شام شد و در ۱۰۷۱ او را باسلامبول خواستند و سمت قائم مقامی صدراعظم بدو دادند و چون پدر او یکسال پس از این آنگاه که بیمار از ادرنه عودت کرد، وفات یافت، احمدپاشا بجای پدر رتبهٔ صدارت یافت و چون در این وقت امپراطور نمسه برخلاف عهد بقلاع اردل تعرّض کرد، احمد در ۱۰۷۴ عنوان سرعسکری را نیز ضمیمهٔ مقام صدارت خود کرده و بدانسو سوق جیش کرد و قلعهٔ اوبوار را محاصره کرده و پس از ۲۶ روز موفق بفتح و غلبه ای بزرگ گردید و به بلگراد بازگشت و زمستان را بدانجا گذرانید و در اول بهار قصد هجوم داشت و در این وقت از طرف امپراطوری نمسه سفیری نزد او آمده و عهدنامه ای بمنافع عثمانی با نمسه منعقد گردید. در ۱۰۷۷ بقصد تسخیر قلعهٔ قندیّه واقع در جزیرهٔ اقریطش که از بیست و یکسال بدینطرف مکرّر برای فتح آن از طرف دولت عثمانی سوق جیش شده و فتح میسر نشده بود حرکت کرد و پس از بیست و نه ماه صرف مساعی در ۱۰۸۰ قندیه را فتح کرد و تمام جزیرهٔ اقریطش بتصرف دولت عثمانی درآمد و او فاتح و مظفر به ادرنه بازگشت و چون در سال ۱۰۸۳ قرال لهستان مغایر عهدنامه بعض تجاوزات کرده بود فاضل احمدپاشا در رکاب پادشاهی بدانسوی شد و بار دیگر مظفر و منصور گردید و او با همهٔ فضل و کمال و محاسن بعلت کثرت انهماک در لذّات در چهل و دو سالگی حلیف فراش و اسیر بستر بیماریهای گوناگون شده و آنگاه که در رکاب همایون بسال ۱۰۸۷ به ادرنه آمد در نزدیکی جسر ارکنه درگذشت و جنازهٔ وی باسلامبول برده و در جنب قبر پدرش بخاک سپردند. مدت صدارت او پانزده سال و نیم بود و او هشتصد جلد کتاب دیگر بر کتابخانه ای که پدر او تأسیس کرده بود اضافه کرد. رجوع به قاموس الاعلام شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.