[ اَ عُ رَ ] (اِخ) حمزه ملقب به مهنابن ابی هاشم داود الملقب بالقائم از شرفای مدینهٔ طیبه. رجوع به حبط ج ۱ ص ۴۱۰ شود.
لغتنامه دهخدا
[ اَ عُ رَ ] (اِخ) الربعی. سواربن عمارة الرملی. از میسرةبن معبد اللخمی روایت کند.
[ اَ عُ رَ ] (اِخ) رشیدبن مالک السعدی رسول قیصر. صحابی است و گاه او را ابوعمیره می نامند.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.