ابوعبداللََّه

معنی

[ اَ عَ دِلْ لاه ] (اِخ) دوریستی. جعفربن محمدبن عباس بن فاخر عبیسی وی از مردم دوریست قریه ای به دو فرسنگی ری است که امروز آنرا دَرَشت نامند. صاحب امل الآمل گوید: اوثقهٔ عین عظیم الشان و معاصر با شیخ ما طوسی است و شیخ او را در رجال خویش یاد و توثیق کرده است و او را کتبی است از جمله: کتاب الکفایة، کتاب الیوم و اللیلة، کتاب الأعتقادات، کتاب الرد علی الزیدیة و جز آن شیخ منتجب الدین قمّی در فهرست خویش گوید: او شاگرد مفید و مرتضی بود و ابن شهرآشوب نیز ذکر او آورده و در لؤلؤةالبحرین آمده است که او روایت از سیدرضی و سید مرتضی و از شیخ ابی عبداللََّه احمدبن محمدبن عبداللََّه بن الحسن الجوهری و نیز از پدر خود محمدبن محمد دوریستی دارد. و از علمائی که از وی روایت کرده اند شیخ محمدبن ادریس حلی و شاذان بن جبرئیل قمّی و ابوجعفر مهدی بن ابی حرب حسینی و شیخ حاکم ابومنصور علی بن ابراهیم زیادی و فضل اللََّه بن محمود فارسی و سید علی بن ابیطالب سلیقی و عبدالجبّاربن عبداللََّه المقری الرّازی و عدهٔ کثیر دیگر باشند و از فرزندان او جماعتی از علما بوده اند مانند پسر او موسی بن جعفر و حفید وی محمدبن موسی و فرزند محمد جعفربن محمد و پسر جعفر ابومحمد عبداللََّه بن جعفربن موسی. و خاندان دوریستی خود را از نسل حدیفهٔ یمانی میشمردند. و قاضی نوراللََّه شوشتری در مجالس المؤمنین او را مدعو بخواجه جعفر می خواند و از کتاب عبدالجلیل رازی نقل کرده است که خواجه جعفر در فنون علم مشهور بود و مصنف کتب و اخبار بسیار است و از بزرگان این طایفه (امامیه) و علمای ایشان است و در هر دو هفته نظام الملک از ری پیش او آمدی و از او استماع اخبار کردی. و خاندان او خاندان بزرگ است و خلفاً عن سلف بعلم و عزت و امانت آراسته بوده اند. و پس از آن از عبداللََّه بن جعفربن محمّد و خواجه حسن بن جعفر دوریستی ترجمه ای مختصر آورده است. رجوع به عبداللََّه... و رجوع به حسن... در این لغت نامه و رجوع به معجم البلدان ذیل کلمهٔ دوریست و رجوع به روضات الجنات ص ۱۴۴ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.