ابوسهل
معنی
[ اَ سَ ] (اِخ) ارجانی طبیب. مولد
او ارجان فارس. وی به شیراز مقیم بود و در
خدمت ابوکالیجار عمادالدوله مرزبان بسر
میبرد و جاه و مقامی رفیع داشت سپس زن
ابوکالیجار که دختر عم وی بود او را به قصد
مسموم کردن یکی از پردگیان پادشاه متهم
کرد و سلطان، امر به حبس او داد و وی در
سال ۴۱۶ هـ . ق. در زندان وفات یافت.