ابوالمنذر

معنی

[ اَ بُلْ مُ ذِ ] (ع اِ مرکب) خروه. (مهذب الأسماء). رنگین تاج. گال. دیک. خروس. ابوالنبهان. ابوالیقظان. ابوسلیمان. || مرغ خانگی. || سیاه گوش. فرانق. پروانه. قره قلاق . تُفّه. پروانک. عناق الارض. غُنجل. عناق. چاووش. وَبَر (؟) و آن شبیه بشغال است. و گویند او پیشاپیش شیر رود و هرجای که آنرا بینند دانند که شیر در آن نزدیکی است. و صاحب المرصع معنی تدرج نیز بر کلمه افزوده است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.