ابوالقاسم

معنی

[ اَ بُلْ سِ ] (اِخ) کحال. طبیب، جرّاحی بدربار مسعودبن محمودبن سبکتکین. رجوع به تاریخ بیهقی ص ۲۳۴ چ ادیب ص ۲۳۴ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.