ابوالعباس

معنی

[ اَ بُلْ عَ بْ با ] (اِخ) ابن عاشر (حاج...). یکی از زهاد علماء اندلس است و در شهر سلا بساحل اقیانوس اطلس اقامت داشت. و سلطان ابوعنان مرینی را در حق او اعتقادی نیکو و ارادتی تمام بود و گویند سلطان چند کرت بدیدار او شد و وی سلطان را رخصت حضور نداد و بی حصول مراد بازگشت. وفات او بشهر سلا به سال ۷۶۵ هـ . ق. و گور او بدانجا زیارتگاه است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.