نیازها، نیازمندیها
فرهنگ واژههای سره
[ حَ یِ ] (ع اِ) توابل. دیگ افزارها. || جِ حاجة و این خلاف قیاس است. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جِ حاجة. مأخوذ از تازی، کارهای لازم و حاجت ها. (ناظم الاطباء). رجوع به حوائج شود.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.