ابن حنفیه

معنی

[ اِ نُ حَ نَ فی یَ ] (اِخ) ابوالقاسم محمدبن علی بن ابیطالب. مولد او دو سال پیش از مرگ عمربن الخطاب (۲۱ هـ .ق .). وفات ۸۱ هـ .ق . و حنفیه لقب مادر او خوله بنت جعفربن قیس است. بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مانند سایر بنی هاشم گوشه گیر و منزوی بود. پس از یزیدبن معاویه مختاربن ابی عبیده او را امام خواند و به نام او بر عراق مستولی گردید. در سال ۶۶ هـ .ق . عبداللََّه بن زبیر که خود مدعی خلافت بود وی را به بیعت و متابعت خویش اکراه میکرد و او تن درنمیداد تا مختار گروهی بمکه فرستاده او را مستخلص کرد، پس از قتل مختار باز گرفتار ابن زبیر گردید و ابن زبیر او را بطائف نفی کرد. پس از کشته شدن ابن زبیر او به دمشق بدیدار عبدالملک شد و چون از شام بازگشت در طائف اقامت گزید و هم بدانجا درگذشت. فرقهٔ کیسانیه او را امام خویش دانند و گویند او تا غایت بجبل رضوی زنده باشد. ابوهاشم فرزند او از علمای تابعین بشمار است. و کیسان لقب مختاربن ابی عبید است.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.