ابن جلجل
معنی
[ اِ نُ جِ جِ ] (اِخ) ابوداود
سلیمان بن حسان اندلسی. طبیب درباری
خلفای اموی اندلس. رومانوس عظیم
بیزنطیه به سال ۳۳۶ هـ .ق . هدایای چند
برای خلیفه ناصر عبدالرحمن فرستاد
ازجمله نسخه ای مُصوّر از دیسقوریدوس .
و در قرطبه کسی که آنرا تواند خواند یافت
نشد. ناصر به رومانوس نوشت کسی را که
قادر بخواندن و فهم کتاب باشد نزد او
فرستد. در ۳۳۹ رومانوس نیقلاوس را
بخدمت خلیفه گسیل داشت. نیقلاوس با
چند تن از اطبای قرطبه که باصطلاحات
فنی آشنا بودند بترجمه و یافتن معادلات
عربی کتاب پرداختند و چنانکه مشهور
است بنقل آن توفیق یافتند. و تنها ده کلمه
مشکوک فیه ماند. ابن جلجل که معاشر و
همکار نیقلاوس بود خود تصنیفی مستقل
در مفردات کرد و نیز شرحی بر ادویهٔ مفردهٔ
دیسقوریدوس نوشت، لکن نسخه ای خطی
از اصل کتاب دیسقوریدوس در کتابخانهٔ
اسکوریال هست که تخمیناً ثلثی از اسامی
مفردات آن معادل عربی ندارد. و معلوم
میشود که شهرت ترجمهٔ کتاب به استثنای
ده کلمه بر اساسی نیست. ابن جلجل پس از
ترجمهٔ کتاب مزبور کتابی در سقطات
دیسقوریدوس نوشت و در آن مفرداتی را
که دیسقوریدوس از وجود آن بی خبر بوده
شرح داد. ابن جلجل را کتابی دیگر هست
در تریاق و اغلاط سابقین از اطبا و نیز
کتابی در تاریخ اطبا.