آمین
معنی
[ آمْ می / آ می ] (ع صوت) (از آمُن،
نام خدای مصریان) برآور! بپذیر! چنین باد!
مستجاب کن! استجابت، اجابت فرما! قبول
کن دعای مرا! درگیر فرمای! باجابت مقرون
باد! تراج (؟):
گر در نماز شعرش برخوانی
روح الامین کند ز پَسَت آمین.ناصرخسرو.
تهنیت کرد شاه را قدسی
کرد روح الامین، بر او آمین.مسعودسعد.
سخن بلند کنم تا بر آسمان گویند
دعای دولت او را فرشتگان
آمین.سعدی.
- آمین ثم آمین؛ چنین باد و
چنین تر باد. همچنین باد، همچنین تر
باد.