آکله
معنی
[ کِ لَ ] (ع ص، اِ) تأنیث آکِل. خورنده
(زن). || هر قرحه که گوشت را خورد.
|| خوره. خوره باد. (ربنجنی).
|| قسمی ریش که بر اندام افتد و گوشت
را خورد. و این غیر ارمنی دانه است. جذام. و
قسمی از آن آکلهٔ دهان است که تنها در دهان
پیدا شود.
- امثال:
مال یتیم آکله است؛ یعنی چون کسی
آن را در مال خود درآمیزد همهٔ مال تباه شود.
|| ماشیهٔ چرنده.