معنی

[ زَ ] (اِ) رنگ. لون. گونه. آرنگ : ابر فروردین بباران در چمن پرورد ورد گشت خیری با فراق نرگسش آزرد زرد. قطران. بوستان از بانگ مرغان پرخروش زیر گشت گلستان آزرد گوهر چون سریر میر گشت . قطران.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.