به تولید یا ساخت آرم، علامت یا شناسه خاص یک موضوع، مکان، سازمان، شبکه، فعالیت و غیره گفته میشود. آرم میتواند بطور کلی به عنوان شناسه یک موضوع، مکان، سازمان، شبکه یا فعالیت تلقی ...
فرهنگ واژههای آزاد
[ فر. ] (اِ.)علامت و نشانهای که مخصوص یک ادارة دولتی یا هر مؤسسة دیگری باشد، نشانه (فره).
فرهنگ فارسی معین
علامت مخصوص یک کشور، حزب، مؤسسه، سازمان، اداره، و مانند اینها که بر هرچیز وابسته به آن نقش میبندد.
فرهنگ فارسی عمید
[ رِ دَ رَ ] (اِخ) نام خرّه ای از ملایر دارای ۴۹ قریه.
لغتنامه دهخدا
۱. آرزو. ۲. امید. ۳. آرزوی بزرگ. ۴. حسرت. * آرمان خوردن: (مصدر لازم) حسرت خوردن؛ حسرت بردن.
ادراک هنری هنرمند که کاملتر از اثر هنری اوست و از اندیشۀ خود هنرمند سرچشمه گرفته است [هنرهای تجسمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
(اِ) حسرت. لهف. دریغ. اندوه. (مجمل اللغة). اَرمان. - آرمان خوردن؛ حسرت بردن. || آرزو. اَمَل : هر حوائج را که بودش آرمان راست کردی میر شهری رایگان.مولوی. از فراقت روز و شب عشاق را هست ال ...
(اِخ) نامی از نامهای مردان : چو کردوی شاپور و چون اندیان سپهدار ارمینیه وْ آرمان نشستند با شاه ایران براز بزرگان فرزانهٔ رزم ساز.فردوسی.
= آرمانگرا
[ خوا / خا ] (نف مرکب) حسیر. حسران. حسر. حسرت خوار.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.