شخصی که مسئول نگهداری از انبار است
[ اَمْ ] (حامص مرکب) عمل انباردار. (ناظم الاطباء). شغل انباردار. انباربانی. (یادداشت مؤلف). || احتکار. حکره. (یادداشت مؤلف). || کرایهٔ انبار. کرایهٔ کالای بانبار سپرده. (یادداشت مؤلف).
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.