گلآذینی محدود یا نامحدود، سرتخت (flat-topped) یا کوژ با دُمگلهایی که به یک نقطه متصلاند
وسیلۀ چترمانندی که از آن برای فرود انسان یا پایین فرستادن بار استفاده شود|||متـ . چتر نجات [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ چَ رِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از شب : جعد پرده پرده درهم همچو چتر آبنوس زلف حلقه حلقه برهم همچو مشک اندوده نای. منوچهری.
لغتنامه دهخدا
[ چَ دَ چَ کَ / کِ دَ ] (مص مرکب) کنایه از مساوات و برابری در رتبه کردن. (آنندراج). مساوات و برابری داشتن در کاری. (مجموعهٔ مترادفات ص ۳۳۴): رتبهٔ عشق بین که نیلوفر چتر در چتر آفتاب کشد. ظه ...
[ چَ رِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از ماه شب چهارده است. (برهان) (ناظم الاطباء). || کنایه از ماه باشد. (انجمن آرا). کنایه از ماه که ترجمهٔ فخت است. (آنندراج). برای ماه استعمال کنند. ...
[ چَ رِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از شب. کنایه از شب سیاه : به چتر شام ز انقاس بحر کرده سواد به تیغ صبح ز کیمخت کوه کرده قراب. خاقانی.
[ چَ رِ وو ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) چتری که از پرهای طاوس سازند و این رسم سابق در هندوستان بود شاید در ولایت باشد. (آنندراج). چتر طاوسی.
[ چَ رِ وو زَ دَ ] (مص مرکب) به اصطلاح کشتی گیران، استادن و پاها را بسوی پشت خم کردن و همین قسم رفتن است. (آنندراج). نوعی از ورزش بود و در هندوستان این رفتار را «مورچال» گویند. (آنندراج). چ ...
[ چَ ] (نف مرکب) کسی که بوسیلهٔ... چتر نجات از هوا بزمین فرودآید. آن کس که با چتر نجات از درون بالن هوایی یا از درون هواپیما بزمین فرودآید. فرودآینده با چتر نجات از هوا بزمین. سربازی ...
یکی از مواد چتربالپَری که در آن فرد با استفاده از جریان هوای گرم تا جایی که بتواند ارتفاع میگیرد و سپس پرواز میکند تا جریان هوای گرم دیگری بیابد و این فرایند را تکرار کند [ ...
۱. چتر در دست داشتن؛ شغل و عمل چتردار. ۲. [قدیمی، مجاز] پادشاهی و سلطنت.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.