اختلال در روانی گفتار و الگوی زمانی طبیعی آن که سخن گفتن را دشوار میسازد
[ لَ کَ ] (ص) کلته. فرسوده. عاجز. از کار مانده. لکنته. لکنتی: اسبی لکنت یا شمشیری لکنت و غیره.
لغتنامه دهخدا
نوعی لکنت در کودکان بدون نشانههایی از آگاهی یا فشار روانی یا هیجان [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی لکنت که با آگاهی و احساس ناخوشآیند و ناراحتی همراه است و تلاش برای تعدیل آن به حرکتهای نامعمول در سر و صورت و بدن منجر میشود [روانشناسی] ...
[ لَ کَ تَ / تِ ] (ص) لکنت. لکنتی. چهارپای و یا دَدِ پیر و موی ریخته و ضعیف شده. کلته. فرسوده. شکسته. در تداول عوام، پیر و لاغر و مردنی. || صفت آلتی یا چیزی فرسوده و ازکارافتاده، چون: ساع ...
[ لُ نَ ] (اِخ) ملا حیدر. از شعرای هندوستان بود و در آغاز روانی تخلص میکرد، ولی به سبب لکنتی که در زبان داشت این تخلص برگزید. این بیت او راست: ترک چشم او ز مستی هرچه با من راز گفت غمزهٔ ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.