فرمولدار
سفید شدن موی سر؛ سپیدی موی؛ پیری.
فرهنگ فارسی عمید
۱. شیفته؛ آشفته؛ سرگشته ۲. (اسم مصدر) شکنجه. * شیب و تیب: پریشانی و آشفتگی: شیب تو با فراز و فراز تو با نشیب / فرزند آدمی به تو اندر به شیب و تیب (رودکی: ۴۹۳).
زاویۀ تندی که سطح سنگ با صفحۀ افقی فرضی میسازد [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
(اِ) مقابل بالا. (برهان). ضد فراز که بلند است. (فرهنگ خطی). نشیب. مقابل فراز. شیو. (رشیدی) (انجمن آرا). انحدار. حدور. هبوط. سرازیری. پستی. (یادداشت مؤلف): شیب تو با فراز و فراز تو با نشی ...
لغتنامه دهخدا
شیبی که قابل عبور است ولی رانندۀ خودرو ناچار است آن را تا انتها بدون امکان برگشت بپیماید [حملونقل درونشهری - جادهای]
بخشی از نمودار تافل در محدودۀ مثبت و منفی پنجاه میلیولت به پتانسیل مدارباز که شکل نمودار در آن بخش خطی است [خوردگی]
بخشی از حاشیۀ قاره، بین خیز قاره و فلات قاره، با شیبی بسیار کم [زمینشناسی]
مجموعهای از چند شیب متوالی در طول بزرگراه که اثر ترکیبی آنها بر حرکت خودروها خیلی بیشتر از مجموع اثر آنها بهصورت تکتک است [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
[ ] (اِخ) قریه ای است دوفرسنگی میان جنوب و مشرق اشفایقان در فارس. (فارسنامهٔ ناصری).
سطح تماس دو نهشتۀ متوالی در یک چال یا گودال که شکل و زاویه و تعداد آنها نوع فعالیتهای صورتگرفته در زمانهای متفاوت را تااندازهای روشن میسازد [باستانش ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.