1. جدا کردن ذرات زبر یا درشت از نرمه 2. جدا کردن ذرات جامد از مایع
[ غِ / غَ کَ دَ ] (مص مرکب)بیختن. غربال را به دست زدن. الک کردن. غربال بیختن. غربلة. (المنجد). دحلاصة. (منتهی الارب). || کنایه از تفحص و جستجوی بسیار. (آنندراج) (از فرهنگ نظام). کنجکاوی. ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.