گاوصندوقی کوچک در برخی از اتاقهای مهمانخانه/ هتل برای استفادۀ اختصاصی مهمانان
صندوق کوچک. * صندوقچهٴ سِر: [مجاز] آنکه راز کسی را میداند ولی آن را نگه میدارد و فاش نمیکند؛ رازدار.
فرهنگ فارسی عمید
[ صَ چَ / چِ ] (اِ مصغر) مصغر صندوق. صندوق کوچک. جعبه. درج : صندوقچهٔ عدل تو مانده ست بطرطوش دستورچهٔ جور تو در پیش و کنارست. ناصرخسرو.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.