مجموعهای از برنامههای معین برای دستیابی به هدف ویژه
(بَ تِ) (ص مف.)۱- اسیر، دربند، مقید.۲- منجمد شده.۳- مجبور شده.۴- مسدود، مقفل.۵- سد شده، جلوگیری شده.۶- فراز شده، مق. گشوده، باز.
فرهنگ فارسی معین
[ بِ تُ هْ ] (ص مرکب) مخفف بستوه است که بتنگ آمده و ملول باشد. (برهان). بمعنی ستوه است و ستهیدن مصدر آنست و بمعنی ستیزه کردن هم آمده و در منع از ستیزه بفتح میم و کسر تا درست است چنانکه م ...
لغتنامه دهخدا
[ بُ تَ / تِ ] (اِ) پشته. کوه : چون لشکر سلطان [ جلال الدین ] در پس لشکر مغول صفی دیگر دیدند پنداشتند مددی رسیده است خایف گشتند و مشورت کردند که بهزیمت روند، کوها و بسته و تیرهی را پناه ...
نوعی بسته بهشکل بالش که بالا و پایین و درز پشتی آن آببندی شده است [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی]
واژههای مصوب فرهنگستان
(~. بَ) (حامص.) عمل بستن اشیا به صورت جعبهها و قوطیها و مانند آن.
در آیین زردشتی، کسی که کشتی بر کمر بسته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
(~.) (ص فا.) ضعیف کُش، کسی که به ضعیفان آزار میرساند.
نوعی بستهبندی برای جلوگیری از آسیبدیدگی محتوای بسته که قابلیت تغییرشکل در هنگام جابهجایی را دارد [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی] ...
نوعی بستهبندی که در آن جوّ درون بسته با تغییر دادن نسبت گازهای اکسیژن و نیتروژن و کربندیاکسید اصلاح شده است|||اختـ . بجا MAP 1 [علوم و فنّاوری غذا] ...
نوعی بستهبندی که در آن با گرما جسم را در فیلم (film) نازک و شفافی میپیچند [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.