شتابزدگی، کردن شتاب، شتافتن، شتاب کردن
فرهنگ واژههای سره
یکی از نُتهای تزیینی و از صداهای اصلی آکورد بعدی که مدتزمان بسیار کوتاهی بهصورت ناملایم پیش از شنیده شدن آکورد ظاهر میشود [موسیقی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ عَ لَتْ تَ ] (ع ق مرکب) بشتاب. بزودی. بسرعت. (ناظم الاطباء). بتندی. برشتاب. برتعجیل.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.