تجهیز

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

سازمان‌دهی نیرو و منابع برای آغاز پروژه یا فعالیت|||متـ . تجهیز ساختگاه، تجهیز کارگاه site mobilization

[مدیریت - مدیریت پروژه]

انگلیسی

mobilization

واژه‌های مشابه

تجهیز کارگاه

← تجهیز [مدیریت - مدیریت پروژه]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تجهیز کردن

[ تَ کَ دَ ] (مص مرکب) ساز دادن. باساز کردن. برساختن. ساختن.

لغت‌نامه دهخدا

تجهیزات

مجموعۀ وسایل و امکاناتی که در یک فرایند به کار رود|||متـ . افزارگان 2 [علوم مهندسی]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تجهیزات ارتباط داده‌ای

تجهیزاتی در شبکۀ ارتباطی که ارسال و دریافت داده‌ها را ممکن می‌سازد [رایانه و فنّاوری اطلاعات]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تجهیزات ارتباط داده‌ای

تجهیزاتی در شبکۀ ارتباطی که ارسال و دریافت داده‌ها را ممکن می‌سازد [مهندسی مخابرات]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تجهیزات جابه‌جایی زمینی

تجهیزاتی که برای بلند کردن یا جابه‌جایی اقلام سنگین از قبیل بال هواپیما یا موشک به کار می‌رود [حمل‌ونقل هوایی]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تجهیزات غیرخط‌رو

ماشین‌آلات نگهداری خط آهن که قادر به حرکت بر روی ریل نیستند و در حریم آن مورد استفاده قرار می‌گیرند [حمل‌ونقل ریلی]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

تجهیزات پایاندهی مجرای شبکه

دستگاهی که در ساختمان کاربر نصب می‌شود و برای تقویت یا تطبیق رهبندی یا انطباق نشانک‌دهی شبکه با تجهیزات اتصال‌متقابل (interconnected equipment) به کار می‌رود||| اختـ . تا ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش