گذاشتن بار در شناور
گرفتن بار برای حملونقل؛ عمل بار بستن و بار گرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
(حامص مرکب) گرفتن بار خواه برای حمل بر روی ستور و یا حمل در کشتی. (ناظم الاطباء). عمل پر کردن جوالها و غیره از محمولی برای بردن بر ستور و غیره. بار بستن و مهیا نمودن: قافلهٔ اصفهان هنوز با ...
لغتنامه دهخدا
بارگیری مجموعهای از شاخههای فشردهشده [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
جکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
مجرای تخلیۀ فلز مذاب از کورۀ بلند یا کورۀ کوپُل (cupola furnace) که در جلوی کوره، نزدیک کف بوته قرار دارد و با گِل مسدود میشود [مهندسی مواد و متالورژی] ...
محلی که در آن محمولهها یا تجهیزات و وسایل نقلیه بارگیری میشود [علوم نظامی]
سکویی در ایستگاه راهآهن برای بارگیری و تخلیۀ بار [حملونقل ریلی]
صورتی از اقلام مختلف بارهایی که برای بارگیری پذیرفته شدهاند و از آن برای تنظیم نقشۀ بارگیری در کشتی استفاده میکنند [حملونقل دریایی]
طرحی که محل توزیع بار را در انبار هواگَرد تعیین میکند [حملونقل هوایی]
مدتزمان لازم برای انتقال پسماند بهوسیلۀ نقلیه [مهندسی محیط زیست و انرژی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.