معنی

هریک از توالی‌های دِنا که به پروتئین‌های ویژه متصل می‌شوند و مرز نواحی فعال و غیرفعال را مشخص می‌کنند|||متـ . عنصر مرزبند boundary element||| عایق فامینه‌ای chromatin insulator

[زیست‌شناسی - ژن‌شناسی و زیست‌فنّاوری]

انگلیسی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.