چکش

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

1. بخشی از سازوکار پیانو که به سیم‌ها ضربه می‌زند 2. نوعی کوبه که برای نواختن بر برخی سازهای کوبه‌ای به ‌کار می‌رود

[موسیقی]

انگلیسی

hammer

واژه‌های مشابه

چکش زدن

[ چَ کْ کُ زَ دَ ] (مص مرکب) زر یا مس یا آهن را چکش کاری کردن. || چکش زدن برای کسی؛ کنایه است از سعایت وی کردن و بدگویی کردن از او نزد دیگران.

لغت‌نامه دهخدا

چکش نشانه‌گذاری

چکشی برای نشانه‌گذاری درختان که طرح مشخصی از اعداد و حروف دارد که به‌وسیلۀ سازمان جنگل‌ها تعیین شده است [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

چکش‌خوارگی

[ چَ کْ کُ خوَا / خا رَ / رِ ] (حامص مرکب) رجوع به چکش خوری شود.

لغت‌نامه دهخدا

چکش‌خوری

[ چَ کْ کُ خوَر / خُر ] (حامص مرکب) خایسک پذیری. قابلیت ورقه شدن فلز. و رجوع به چکش خور و چکش خوردن شود.

لغت‌نامه دهخدا

چکش‌پذیر

[ چَ کْ کُ پَ ] (نف مرکب) پذیرای چکش. درخور چکش خوردن. چکش خواره. و رجوع به چکش خواره و چکش خور و چکش پذیری و چکش خوارگی شود.

لغت‌نامه دهخدا

چکش‌پذیری

خاصیت یک خوارزمی/ الگوریتم که به‌موجب آن با داشتن متن رمز‌شدۀ c1، تولید یک متن رمز‌شدۀ دیگر مانند c2، با ارتباط معلوم بین متن‌های اصلی متناظر آنها امکان‌پذیر باشد [ر ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

چکشه

[ چَ شِ ] (اِخ) دهی از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز که در ۱۲ هزارگزی شمال باختری سقز و ۷ هزارگزی جنوب راه شوسهٔ سقز به میاندوآب واقع است. کوهستانی و سردسیر است و ۱۵۰ تن سکنه ...

لغت‌نامه دهخدا

چکشی باپاشنه

نوعی کمانه‌کشی که در آن نوازنده صداها را با یک خیز قوی و کوتاه، بدون برداشتن کمانه از روی سیم و با استفاده از قسمت نزدیک به محل گرفتنِ کمانه، در انتهای صداها اجرا می‌کند [موسیقی] ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نماپوشۀ چکشی

پوششی حاوی پودر فلز و افزودنی‌های دیگر که جلوه‌ای شبیه به فلز چکش‌خورده به سطح می‌دهد [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واماندگی سرچکشی

نوعی واماندگی که براثر اوج‌گیری هواپیما با زاویۀ بسیار تند و حداقل توان‌ موتور ایجاد می‌شود و همراه با حداکثر جابه‌جایی سکان عمودی و چرخشی سریع حول محور انحراف سمت (yaw a ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش