نیکویی کردن محض رضای خدا؛ کاری برای ثواب انجام دادن.
فرهنگ فارسی عمید
[ تَ بَ رْ رُ عَ ن ] (ع ق) از روی تبرّع. بطور تبرع. از راه تبرع. بر سبیل تبرع. رجوع به تبرع شود.
لغتنامه دهخدا
[ مُ تَ بَ رْ رِ ] (ع ص) نیکویی کننده برای رضای خدا. (فرهنگ فارسی معین). دهش کنندهٔ چیزی که بر وی واجب نبود. (آنندراج). دهشی که بر شخص واجب نباشد. یقال فعله متبرعاً؛ کرد آن کار را برای ثواب ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.