واحد کارکردی وراثت که جایگاه خاصی را در فامتن اشغال میکند
(ژِ) [ فر. ] (اِ.) عامل انتقال دهندة صفات ارثی.
فرهنگ فارسی معین
[ ژِ ] (اِخ) (ایتالیایی: جِنُوا) نام شهری در ایطالیا پایتخت لیگوری، بندری بر ساحل خلیج ژِن از فروع دریای مدیترانه، دارای ۶۳۰۰۰۰ تن سکنه و آن شهری باشکوه و دارای قصور عالیه و موزه های پرنف ...
لغتنامه دهخدا
ژنی که عامل صفت بارز است [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
واژههای مصوب فرهنگستان
هر ژنی که میزان جهشهای خودبهخودی را در ژنهای دیگر کاهش میدهد|||متـ . جهشکاه anti-mutator [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ...
(ژِ دَ) [ فر - فا. ] (حامص. اِ.) درمان اختلالهای وراثتی با استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک.
ژنی که بیان آن مانع بیان یک یا چند ژن دیگر میشود [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
ژنی که بیان آن در حضور ژن دیگر متوقف میشود [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
ژنی که رِنای پادمعنا را رمزگـذاری میکند [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
ژنی که با اتصال به توالیهای تنظیمی خاص قابل بیان است و فعالیت و بیان آن را میتوان مشاهده کرد [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ...
توالی دِنای یاختهای که حاوی اطلاعات برای تولید اجزای ذرۀ ویروسی است [زیستشناسی - میکربشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.