سربازی که از مرزهای کشور نگاهبانی میکند
(مَ) (اِمر.) نگهبان مرز.
فرهنگ فارسی معین
سربازی که از مرزهای کشور نگاهبانی میکند [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ مَ ] (اِخ) ابن عضدالدوله ابوکالیجار ملقب به صمصام الدوله پسر و جانشین عضدالدولهٔ دیلمی و از امیران سلسلهٔ بویه است (۳۷۲ -۳۷۹ هـ . ق). میان او و برادرش ابوالفوارس شیر ذیل ملقب به شرف الد ...
لغتنامه دهخدا
[ مَ ] (اِخ) اسپهبد مرزبان بن رستم بن شهریار بن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن. مؤلف کتاب مرزبان نامه است، همانکه بعدها سعدالدین وراوینی آن را از لهجهٔ طبری به فارسی دری نقل کرد. مرزبان ...
[ اِ نُلْ مَ ] (اِخ) قاضی ابوسعیدبن عبداللََّه بن المرزبان، از مردم سیراف فارس. یکی از بزرگان نُحات. او راست: شرح الکتاب سیبویه.
[ غِ مَ ] (اِخ) نام آبادیی از وضیعه و طسق دوم رود ابان. (تاریخ قم ص ۱۱۵).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.