← تخلیۀ بار 2
تهی کردن، تهی سازی، بیرون ریختن
فرهنگ واژههای سره
۱. خالی کردن؛ تهی ساختن. ۲. رها کردن؛ واگذاشتن.
فرهنگ فارسی عمید
فرایند خارج شدن دود از داخل سیلندر [قطعات و اجزای خودرو]
واژههای مصوب فرهنگستان
خالی کردن بار شناور [حملونقل دریایی]
[ تَ یَ / یِ کَ دَ ] (مص مرکب) خالی کردن. (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
وسیلهای که در آن بار خازنها را خالی میکنند [فیزیک]
مدتزمان چراغ زرد که برای تخلیۀ تقاطع از وسایل نقلیۀ بهجامانده از چراغ سبز قبلی در نظر گرفته شود [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
بندی در اجارهنامۀ کشتی مربوط به تخلیۀ کالای فلهای با کاسچنگ که براساس آن کلیۀ هزینههای اضافی اعم از کرایه و دیرانه بر عهدۀ حملکنندۀ کالاست [حملونقل دریایی] ...
1. شیر یا دریچهای بر روی بدنه هواگرد تحتِفشار که در مواقع ضروری بهوسیله خلبان یا بهصورت خودکار باز میشود و فشار باقیمانده اتاقک را به خارج هواگرد تخلیه می ...
ضریبی تجربی که برای تنظیم اُفت فشار در معادله شارش از منافذی با شکلها و اندازههای مختلف بهکار میرود [فیزیک]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.