بخش بیرونی کرۀ زمین
۱. پوست کوچک. ۲. پوست نازک. ۳. هرچیز پوستمانند. ۴. هرچیز ریز شبیه پوست. ۵. پولک ریز و نازک.
فرهنگ فارسی عمید
مادهای طبیعی یا مصنوعی که بهعنوان لفاف فراوردۀ گوشتی به کار میرود و علاوه بر نگهداری، به آن شکل مشخصی میدهد [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
فرایندی در هنگام خشک کردن سریع مواد غذایی که در آن مواد محلول در آب به سطح مواد غذایی منتقل میشود و در نتیجۀ تشکیل پوسته سرعت خشک شدن کاهش مییابد [علوم و فنّاوری غذا] ...
یکی از عیوب ریل که بهصورت جداشدن ورقههای فلزی از سطح کلاهک ریل به چشم میخورد [حملونقل ریلی]
نوعی برفپوسته که براثر فشار ناشی از وزش باد بر روی برف موجود تشکیل شده باشد [علوم جَوّ]
نوعی برفپوسته که از سخت شدن یخبرف شل براثر کاهش دما تشکیل شده باشد [علوم جَوّ]
نوعی برفپوسته ناشی از یخ زدن دوبارۀ بلورهای سطحی برف که آفتاب آنها را ذوب کرده است [علوم جَوّ]
[ دُ تَ / تِ ] (ص نسبی، اِ مرکب) کاغذ کلفتی که بتوان آن را از وسط بریده و تبدیل به دو ورق نمود. (ناظم الاطباء).کاغذ که بتوان آن را پوسته کرد؛ یعنی از قطر به دو نیم و یک ورق را به دو ورق نازک ...
لغتنامه دهخدا
نوعی پیکربندی هستهای که در آن نوکلئونهای با تراز انرژی تقریبا یکسان را در حالت کوانتومی یکسان در نظر میگیرند [فیزیک]
مدلی برای هستههای اتمی که در آن گروههای کلئونی مشابه، با رعایت اصل پائولی و قواعد کوانتومی، در ترازهایی با انرژی کمابیش یکسان در نظر گرفته میشود [فیزیک] ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.