تشکیل کومه ازطریق مخلوط کردن جزئی دو مایع یا بیشتر که دستکم یکی از آنها کلوئیدی باشد
[ مِ ] (ص، اِ) چاه جوی و کنکن را گویند که چاه کن باشد. (برهان) (آنندراج). چاه جوی و کنکن و چاه کن. (ناظم الاطباء). مقنی. کاریزکن. چاه کن. (فرهنگ فارسی معین). کموش. کمانه. مقفی. کاریزکن. (یا ...
لغتنامه دهخدا
[ نِ مَ رَ ] (ص مرکب) نکومحضر. خوش برخورد. خوش معاشرت.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.