آنچه در نتیجۀ بازتاب امواج از اجسامی غیر از هدف بر روی صفحۀ رادار ظاهر شود
آنچه در نتیجۀ بازتاب امواج از اجسامی غیر از هدف بر روی صفحۀ رادار ظاهر شود [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تَ بِ بَ فَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی تب در گوسفند که دانهٔ سپیدی بر لبهای حیوان پیدا آید. تب قلاعی. حمی قلاعی.
لغتنامه دهخدا
[ یَ / یِ بَ فَ /فِ کَ دَ ] (مص مرکب) عنایت کردن. تفقد کردن. التفات نمودن : تو همایی و من خستهٔ بیچاره گدا پادشاهی کنم ار سایه بمن برفکنی. سعدی (طیبات). رجوع به سایه برافکندن شود.
[ صَ / صِ نَ / نُو بَ فَ / فِ کَ ] (نف مرکب) فکنندهٔ صنوبر. افکنندهٔ صنوبر. از پا دراندازندهٔ صنوبر. || معشوق که قامتش در موزونی به از صنوبر است : به دو نرگس به دو سنبل به دو گل بر سر ...
[ عَمْ بَ فَ / فِ کَ ] (نف مرکب) عنبرفکننده. آنکه عنبر بیفکند. آنکه عنبر بیندازد: گاوی کنند و چون صدف آبستن اند لیک از طبع گوهرآور و عنبرفکن نیند.خاقانی. - گاو عنبرفکن؛ ماهی عنبر. عنبرما ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.