نبود یا خرابی غدد جنسی، معمولا درمورد بیضهها و گاهی نیز تخمدانها
اثری که ازلحاظ مشابهت سبکی و دیگر ویژگیهای نوشتاری به یک پدیدآور مشهور منتسب شده، اما عدم صحت انتساب آن بعدا به اثبات رسیده است [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تَ / تِ ] (حامص) عمل باخته. رجوع به باخته شود.
لغتنامه دهخدا
[ بَ تَ / تِ ] (حامص مرکب) بدرفتاری: محتشم خدمتکاران او این مرد (بوسهل زوزنی) بود اما بر مردمان بدساختگی کردی و درشت و ناخوش و صفرایی عظیم داشت. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص ۲۵).
[ خوَدْ / خُدْ تَ / تِ ] (حامص مرکب) عمل و حالت خودساخته. رجوع به خودساخته شود.
زبانی که برای هدفی خاص، ازجمله برقراری ارتباط و برنامهنویسی رایانهای و رفع ابهام در توصیف نظامهای علمی و مانند آن، ساخته و پرداخته شده است|||متـ . زبان مصنوعی [زبانشن ...
از دست رفتن دائمی یا موقت زبان یا برخی از جنبههای زبان براثر آسیبهایی مانند ضربۀ مغزی و سکته [زبانشناسی]
(تَ یا تِ)۱- (حامص.) مجهز بودن، آمادگی.۲- (ص.) مصنوعی، تقلبی.
فرهنگ فارسی معین
۱. چیز جعلی و مصنوعی ۲. (حاصل مصدر) [قدیمی] آمادگی و آراستگی.
فرهنگ فارسی عمید
[ تَ / تِ ] (حامص) چگونگی و کیفیت ساخته. ساخته بودن. و ساخته شدن. رجوع به ساختن و ساخته شود. || آمادگی. بسیج. بسیجیدگی. بسغدگی. فراهمی اسباب. مهیائی. آراستگی. عّده. عدت. ساخت. سامان. ساز: ...
[ فَ تَ / تِ ] (حامص) افراختگی. رجوع به افراختگی شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.