گرماسنج

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

دستگاهی برای اندازه‌گیری مقدار گرمای تولیدشده در فرایندهایی مانند واکنش‌های شیمیایی یا تغییر حالت یا تشکیل محلول |||* مصوب فرهنگستان اول

[فیزیک]

انگلیسی

calorimeter

واژه‌های مشابه

گرماسنج

(~. سَ) (اِمر.) وسیلة اندازه گیری مقدار گرمایی که دفع، جذب یا از جسمی به جسمی دیگر منتقل می‌شود، کالری متر.

فرهنگ فارسی معین

گرماسنج

۱. (فیزیک) ابزاری با دو جسمِ دارای حرارت متضاد که برای مطالعۀ ویژگی‌های گرمایی اجسام کاربرد دارد. ۲. (پزشکی) ابزاری شبیه دماسنج با درجه‌بندی خاص (حداکثر ۴۲ و حداقل ۳۴ درجه) برای ...

فرهنگ فارسی عمید

گرماسنج

دستگاهی برای اندازه‌گیری مقدار گرمای تولیدشده در فرایندهایی مانند واکنش‌های شیمیایی یا تغییر حالت یا تشکیل محلول |||* مصوب فرهنگستان اول [شیمی] ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

گرماسنج

[ گَ سَ ] (اِ مرکب) اسبابی است که برای اندازه گرفتن درجهٔ هوا به کار میبرند. گرماسنج سانتیگراد به صد درجه تقسیم میشود. درجهٔ صفر مطابقت دارد با آب در حالت یخ بندان و صد درجه که برابر است ب ...

لغت‌نامه دهخدا

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش