افسری که فرماندهان عالیرتبه را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری میکند
اسم: فریار (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: faryār) (فارسی: فَريار) (انگلیسی: faryar) معنی: دارنده ی شکوه و جلال، فرهور، ( فر = شکوه و جلال، یار ( پسوند دارنگی ) )، ( فر = شکوه و جلال + یار ( پسو ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ فَ رْ ] (اِخ) نام محلی در کنار راه کنگاور و جوکار میان کریم آباد و قلعهٔ شیخ در سی هزارگزی کنگاور. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به فریازان شود.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.