صفحه اصلی
خدمات ترجمه
تعرفه ترجمه
لینکها
درباره ما
تماس با ما
همکاری با ما
سوالات متداول
قوانین و مقررات
راهنمای کاربران
راهنمای همکاران
وبلاگ
ورود مترجم
ورود | ثبتنام
جستجوی همه موارد
جستجو در واژهنامهها
جستجو در دیکشنری
جستجو در جملات نمونه
جستجو
دستیار
واژههای مصوب فرهنگستان
معنی
آن که در انجام کاری به کسی کمک کند و معمولا با نظارت او کار کند |||* مصوب فرهنگستان اول
[عمومی]
انگلیسی
.
assistant (fr.)
.
واژههای مشابه
دستیار