موجود زنده یا بافت یا مولکولی که از ترکیب اجزایی با خاستگاههای ژنی متفاوت به وجود آمده باشد
[ ژَ / ژِ ] (ن مف / نف) آمیزه. (برهان). || شاعر و موزون. (برهان). || مرکب، مقابل بسیط. (بهار عجم). || (اِمص) آمیغ. صحبت. آرمیدن با. آمیزش با جفت. - آمیژه مو؛ دومو.
لغتنامه دهخدا
مولکول دِنای نوترکیب که از دو یا چند توالی با خاستگاههای ژنی متفاوت حاصل شده است [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
واژههای مصوب فرهنگستان
پادتن ترکیبی حاصل از ژنهای آمیژهای [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.