صورت فلکی در استوای آسمان که ستارۀ پرنور نسرِ طایر در آن قرار دارد
سزای گناه و کار بد کسی را دادن؛ جزای کردار بد؛ عذاب.
فرهنگ فارسی عمید
[ عُ ] (اِخ) (ثنیة الـ ...) پشته ای است به دمشق. (منتهی الارب). «فرجه»ای است در کوهی که بر غوطهٔ دمشق مشرف است از ناحیهٔ حمص. و قافله هایی که از شرق به غرب به سوی دمشق می آیند آن را قطع م ...
لغتنامه دهخدا
[ عُ ] (اِخ) (وقعهٔ...) نام جنگی است که میان محمدبن یعقوب و فرنگ روی داد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). واقعه ای است که در اندلس اتفاق افتاد و در آن آلفونس پادشاه قشتاله لشکریان موحدین را ...
گونهای بزرگ از عقابیان و راستۀ شاهینسانان با سر و سینۀ قهوهای مایل به سفید و دم کاملا سفید که بالغ آن دارای بالهای عریض با لبههای موازی است [زیستشناسی - ع ...
واژههای مصوب فرهنگستان
گونهای از عقابیان و راستۀ شاهینسانان با بالهای باریک و بلند و دم مدور که بالغ آن سر سفید و کروی دارد [زیستشناسی - علوم جانوری] ...
[ عُ شُ دَ ] (مص مرکب) کنایه از طالب شدن به چیزی. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج).
تیرهای از گونۀ عقابماهیگیریان و راستۀ شاهینسانان که سطح بالایی بدنشان قهوهای و پاها و قفسه سینهشان سفید است و یک طوق خالدار دارد [زیستشناسی - ...
[ عُ ] (ع اِ) تثنیهٔ عقاب، در حال رفع. عقابین. رجوع به عقابین شود.
[ عَ ] (ع اِ) جِ عُقبول و عُقبولَة. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب). || شدائد و سختی ها. (از اقرب الموارد). || باقی مانده از بقیه و پسین چیزها. (منتهی الارب). بقایای بیماری و دشمنی و ...
(~. بَ یا بِ) [ ع. ] (اِ.)۱- تثنیه عقاب ؛ دو عقاب.۲- دو قطعه چوب که گناهکار را بر آن میبستند و تازیانه میزدند.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.