۱. ویران شدن؛ خراب شدن؛ ویرانی. ۲. ویران کردن.
فرهنگ فارسی عمید
تخریب بومسازگان براثر فعالیتهای انسان بهطوریکه ویژگیها و کارکردهای بومسازگان تغییر اساسی یابد یا بهطورکلی از بین برود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیس ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ایجاد اختلال موقت در تجهیزات و سامانههای هدف برای کاهش شدید کارایی آنها [علوم نظامی]
میزان احتمال تخریب یک هدف [علوم نظامی]
میزان توانایی یک هواگَرد در بهکارگیری چند نوع سلاح برای نابودی هدف|||اختـ . تاچ [علوم نظامی]
مجموعهاقدامهایی برای انهدام هدف شامل شش مرحلۀ جستوجو، تعیین موقعیت، ردیابی، هدفگیری، درگیری و ارزیابی [علوم نظامی]
نبردی که در آن راهبرد ارتش حملهکننده نابودی توان نیروی نظامی متخاصم براساس برنامهریزی مشخصی است [علوم نظامی]
نوعی پادکنش الکترونیکی که در آن از سلاحهای انهدامسخت برای انهدام هدف استفاده میکنند|||اختـ . پادکال انهدامسخت [علوم نظامی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.