[ اَ مَ ] (ص مرکب) متفکر و در فکر و اندیشه فرورفته. (ناظم الاطباء). فکرمند و فکرناک. (آنندراج). متفکر. (یادداشت مؤلف). اندیشناک. غمگین. مضطرب. نگران : آن روز که حسنک را بر دار کردند استادم ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.