کُرنش [مهندسی عمران]
خوی، تقلا، کوشش، کشش، اصل، خیل، نژاد، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان، اسیب، زور، درد سخت، مشمئز شدن، کش دادن، پالودن، پیچ دادن، سفت کشیدن، زور زدن، زود ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] بیضی تغییر شکل
انرژی کُرنش [فیزیک] انرژی انباشتهشده در جسم براثر تغییر شکل کشسان آن
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] چگالی انرژی کرنشی
[برق و الکترونیک] ضرب کننده کرنش سنج مقاومت متغیر با زمان ضرب کننده ای که دارای کرنش سنجی به عنوان عنصر متغیر با زمان است. یک متغیر کرنش سنجه را کنترل می کند و متغیر دیگر جریان عبوری از آن ر ...
کُرنشسنج [مهندسی بسپار - تایر] وسیلهای که با اندازهگیری تغییرات مقاومت الکتریکی در سیم تحت تنش، فشار را اندازه میگیرد ...
کشش سنج [برق و الکترونیک] کرنش کشش [زمین شناسی] کرنش سنج [پلیمر] کرنش سنج، فشارسنج حساس به کرنش
[عمران و معماری] سخت گردانی کرنشی - سختی کرنش - سختی کرنشی - کرنشی سختی - سخت شدن کرنش - سخت شدگی کرنش - سخت کردن کرنشی [زمین شناسی] سختی کرنشی، سخت شدگی کرنشی، کرنشی سختی، سخت گردانی کرنشی ...
اِفراز کُرنش [ژئوفیزیک] ← اِفراز لغزش
[عمران و معماری] گلبرگ سنجش تغییر فرم نسبی - گل کرنش
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.