بخارآب [علوم جَوّ]
[عمران و معماری] نگهداری با بخار - عمل آوردن با بخار - در بخار عمل آوردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشین بخار، موتور بخار سایر معانی: ماشین بخار، موتور بخار [شیمی] ماشین بخار [مهندسی گاز] ماشین بخار
بخارمِه [علوم جَوّ] تشکیل مه در تودههوای سرد و پایدار براثر تبخیر سطحی سریع آب گرم در زیر آن|||متـ . بخارتُنُکمه steam mist||| دریاتُنُکمه sea mist||| دریادود sea smoke|| ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] بخار مه
[نساجی] وسیله انداز گیری فشار دیگ بخار
حرارت بخار (که با آن مثلا خانه را گرم می کنند)
[عمران و معماری] تلمبه بخاری [مهندسی گاز] تلمبه بخاری
[مهندسی گاز] جداکننده بخار، تفکیک کننده بخار
دستگاه حفار بخار (ی)، کاوگر بخاری
[شیمی] تقطیر با بخار آب
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.