برش [موسیقی]
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیادهگَردی ناپیوسته [گردشگری و جهانگردی] پیادهگردی در قسمتهای مختلفی از یک مسیر کامل که پشتسرهم و پیوسته نیست
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] سر پرست قسمت - متصدی قسمت
[ریاضیات] مقطع کنج
[عمران و معماری] نیمرخ عرضی دره
[عمران و معماری] تصویر مقطع
[نساجی] نورد چله پیچی بخشی
[نساجی] عرض باند - عرض مقطع
[عمران و معماری] مقطع با اتکای جانبی
بخشی، قطعه قطعه، بخش بخش، محلهای سایر معانی: تکه تکه، به صورت قطعات روی هم سوار شدنی، چند تکه، وابسته به بخش، منطقه ای، فرقه ای [نساجی] بخشی - مرحله ای [ریاضیات] مقطعی، قطعه ای ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.