میزان [گردشگری و جهانگردی]
آهنگ [علوم مهندسی] مقدار و درجۀ نسبی تغییرات یک پدیده برحسب واحدی معین|||متـ . نرخ 2
واژههای مصوب فرهنگستان
میزان، روش، نرخ، درچند، سرعت، شمردن، نرخ بستن بر چیزی، بها گذاشتن بر، ارزیابی کردن، سنجیدن، بر اورد کردن سایر معانی: مقدار، نسبت، درصد، پورسانتاژ، آهنگ، مظنه، قیمت، بها، ارزش، تندی، فرزی، در ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] ثابت سرعت
چرخشنمای آهنگ [هوافضا] چرخشنمایی دارای یک درجه آزادی عمود بر محور چرخش، که با فنربندی طوری واسنجیده میشود که آهنگ چرخش هواگرد را نشان میدهد ...
[برق و الکترونیک] ژیروسکوپ انتگرالی نرخی
[کامپیوتر] سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما .
[عمران و معماری] شاخص افزایش
[برق و الکترونیک] آهنگ تغییر بار [ریاضیات] آهنگ تغییر، نسبت تغییر، میزان تغییر، نرخ متغیر، میزان متغیر، نسبت تغییرات، نرخ تغییرات
[ریاضیات] نرخ همگرائی، سرعت همگرایی
[برق و الکترونیک] نرخ افت نرخ زمانی که سطح فشار صدا، سطح سرعت یا سطح چگالی انرژی صوتی در نقطه ای معین و در زمان معین با آن کاهش می یابد . واحد عملی آن دسیبل بر ثانیه است.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.