ادویه [علوم و فنّاوری غذا]
ادویه [گردشگری و جهانگردی] قسمتهایی از گیاهان معطر که برای عطر و طعم دادن به غذا از آنها استفاده میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
غارتگر، ادویه، چاشنی غذا، ادویه زدن، ادویه زدن به سایر معانی: (مجازی) هر چیز که گیرایی یا زیبایی را بیشتر کند، بوزار زدن، گیراتر کردن، خوشمزه تر کردن، دارای رنگ و بو کردن، دیگ افزار، بوی ادو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوطی ادویه
(قدیمی) رجوع شود به: moluccas
[صنایع غذایی] اسانس ادویه : موادا موثر ادویه که از ان استخراج می شود و مقدار کم آنها می تواتد اثر مقدار زیادی ادویه را داشته باشد
(گیاه شناسی) اوژنی (eugenia rhombea از خانواده ی myrtle - بومی جزایر کارائیب)
ادویه جات، ادویه ها، دیگ افزارها، بوزارها، ویژگی (بو یا طعم) ادویه، عطاری
فال سایر معانی: (جمع) توجهات، کمک ها و رهنمودها، بانی شدن، همکاری و کمک مالی، (در اصل) تفال از طریق مداقه در پرواز پرندگان، غیبگویی، نهان بینی، فالگیری، فال نیک، آمد (در مقابل: نیامد)، یمن، ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.