scenario

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

رزم‌نامه [علوم نظامی]

ترسیم و تجسم وضعیت‌هایی که دستیابی به هدف‌های منظورشده در دستورالعمل تمرین‌های راهکنشی فرمانده را امکان‌پذیر سازد

انگلیسی

scenario

واژه‌های مشابه

scenario

متن یانمایشنامه فیلم سینمایی، زمینه یا طرح راهنمای فیلم صامت سایر معانی: فیلمنامه، سناریو، (نمایش و اپرا و غیره) خلاصه داستان و شرح شخصیت ها، کوته نوشت، درجمع دستور نوشته ورود وخروج بازیگران ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

scenario editor

[سینما] ویراستار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

scenario generator

مولد فرانامه [آینده‌پژوهی] ابزاری متکی بر فنّاوری‌های جدید که با بهره‌ گرفتن از پیوندهای میان متغیرها، به‌ تولید انبوه فرانامه می‌پردازد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

scenario writer

فرانامه‌نویس [آینده‌پژوهی] فردی که به فرانامه‌نویسی و خلق چشم‌اندازها یا تصاویری از آینده‌های ممکن می‌پردازد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

backward scenario

فرانامۀ پسرو [آینده‌پژوهی] فرانامه‌ای که براساس آن رویدادی از مبدأیی در زمان گذشته یا حال یا آینده آغاز می‌شود و به‌سوی هدفی در گذشتۀ نقطۀ مبدأ حرکت می‌کند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

contrasting scenarios

فرانامه‌های متباین [آینده‌پژوهی] فرانامه‌هایی که در زمانی یکسان و با عوامل کلیدی ثابت وضعیت‌های کاملا متفاوتی را برای پدیده‌ای واحد ترسیم می‌کنند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

descriptive scenario

فرانامۀ توصیفی [آینده‌پژوهی] فرانامه‌ای که آینده‌های ممکن را توصیف می‌کند

واژه‌های مصوب فرهنگستان

exploratory scenario

فرانامۀ اکتشافی [آینده‌پژوهی] فرانامه‌ای که با بررسی پیامد‌های روندهای گذشته و حال، آیندۀ دست‌یافتنی را توصیف می‌کند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

internal scenario

فرانامۀ درونی [آینده‌پژوهی] فرانامه‌ای که در آن هر اقدامی برای تحقق یک هدف فردی است

واژه‌های مصوب فرهنگستان

trend-based scenario

فرانامۀ روندبنیاد [آینده‌پژوهی] فرانامه‌ای که روند‌های گذشته را الگویی برای آینده در نظر می‌گیرد

واژه‌های مصوب فرهنگستان
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش