= ستون
فرهنگ فارسی عمید
[ اِ تُ ] (اِخ) اِسْتُنی. استونیا. مملکتی در اروپا بساحل بحر بالتیک. از طرف شمال بخلیج فنلاند، از سمت مغرب ببحر بالتیک، از جانب جنوب با ایالت و خلیج لِتونی و از سوی مشرق بروسیه محدود است. م ...
لغتنامه دهخدا
(اِ) منسوجی شبیه به ماهوت. (یادداشت بخط مؤلف). نوعی از پارچهٔ پشمی ساده، و گاهی نخی آن هم بافته میشود. این لفظ روسی است و همراه پارچهٔ مذکور از روس به ایران آمده است. (فرهنگ نظام).
[ هَ / هِ زا اُ ] (اِخ) رجوع به هزارستون و صدستون شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.